705

دیشب پدرم بهم زد منم بهش زدم!. مادرم آب دهان روی من انداخت‌.صبح بهم گفت امیدوارم تا آخر عمر زیر قسط و وام بری. چرا؟ چون بهشون گفتم من خانم میم رو میخام و ان شا الله میخاهیم روز نیمه شعبان عقد کنیم‌.
مادرم گفت من دو میلیون بهت میدم بیخیال خانم‌میم شو. بیخیال انگشتر نامزدی که بردی. بهم گفت بیخیال این  دختر شو. وقتی میگم چرا؟ جوابی ندارن که بهم بدن. 
هدیه روز مادر امسال که برای مادرم یک کیف خریدم و پارسال براشون یک بلوز خریدم رو دیشب اومدن و پرت میکنن روی صورتم. عین بچه ها. 
منم دیشب زنگ زدم رییس بسیج محله مون بیاد خونمون تکلیف من رو با پدر و مادرم مشخص کنه‌. پدر و مادرم محکوم شدند.نصیحتشون کردند. ولی مادرم صاف تو چشاشون میگه که من نمیرم زنش بدم! من دنبالش نمیرم.‌اصلا حرف کسی رو قبول نمیکنن‌.
امروز حالم خیلی بد بود و بغضی توی گلوم داشتم. امروز هم باهاشون حرف نزدم. حرف نزنم بهتره. من شانس از پدر و مادر نداشتم. مگه زوره؟ نمیخام برم از فامیل دختر بگیرم. 
هفته پیش با خانم میم سه جلسه رفتیم جلسه مشاوره. جلسه چهارم رو قراره اخر هفته بریم. ک جلسه نهایی هستش. ولی بعد جلسه میخام به خانم میم و مادرشون بگم‌ که برند دنبال زندگی شون. چون من خانواده خوبی ندارم‌ و تا الان هم فکر میکردم همراهی م میکنن ولی متاسفانه هیچ امیدی بهشون نیست و یهو وسط راه پشتم رو خالی میکنن‌.
در مورد خانم میم هم اینکه قیافشون خیلی برام جذاب نیستن هر چند که بدم هم نمیاد. و اینکه بیرون خونه یکم ارایش میکنن که من خوشم نمیاد. خانم میم اون دختری ک من همیشه دنبالش بودم نیست. حداقل هایی از اون دختر ایده ال من رو داره. هر چند که همین هم برای من زیاده با این خانواده نمونه ای ک من دارم. که نه پدر و مادر خوبی دارن‌و نه خواهری و نه برادری و نه هیچکسی‌.
اون هفته پدرم کمک کرد و ۳۵ تومن داد بهم داد و نصف سهم زمین تعاونی مسکن بیمارستان مون اسم نوشتم. فکر کنم حدود ۲۰۰ تومن تا اینکه ی واحد بهمون تحویل بدن باید پول بدیم‌. تا پنج سال دیگه. و این یعنی فشار مضاعف به من...
مادرم میگه تا ۶ ماه یکسال دیگه نامزد باشید، ولی خانم میم‌و خانواده ش قبول نمیکنن. این خانم میم هم کنسله فکر کنم. با این خانواده ای که من دارم میخام بیخیال ازدواج بشم...