806

ساخت وبلاگ

امکانات وب

کارم جالب شده. مسئول واحد بهبود کیفیت مون رفته پیش ریاست بیمارستان و گفته من نیرو نیاز ندارم!! و اقای  م نیاد توی واحد ما و خانم فلانی از روز اول تیرماه از مرخصی زایمان برگشته. دیروز رفتم پیش ریاست بیمارستان. به من میگه تو خودت رو باید نشون بدی. بهشون میگم اقای دکتر توی پذیرش اورژانس من چه خلاقیتی دارم و چیکار میتونم بکنم؟ میگه میتونی ازمایشگاه رو ارتقا بدی؟ میگه میتونی فلان کنی. چی بگم بهش. گفتم من نیاز به زمان دارم. گفت می تونی توی گردشگری سلامت کار کنی و بیمار خارجی برام بیاری؟ گفتم من با فرایندهاش اشنا هستم . گفت نه باید بتونی بیمار برام بیاری. گفتم اینها وظایف ریاسته. حالا گفت توی هفته بعد بیا یک جلسه با همدیگه صحبت کنیم. مدیرمون رفته. بهشون گفتم اقای دکتر پست مدیریت رو بهم بدین. گفت تو تجربه ت کمه. نگفت بهت نمیدم یا چی. گفت تو حالا برو دکترات رو دفاع کن تا بعد.  ان شاالله ببینم چی میشه. شاید بتونم خودمو نشون بدم. اگه هم موفق نشدم بر می گردم همون مدارک پزشکی. توکل بر خدا. بهتر از پذیرش اورژانس که هست.

ان شا الله باید کم کم برای دفاع دکتری اماده بشم. من فایل پایان نامه م رو فرستادم برای استاید راهنما و مشاور ولی هنوز جوابی ندادن. احتمالا باید سه چهار بار برم کرمان و برگردم. توکل بر خدا. نمیدونم چی در انتظارمه. ولی امیدوارم خیر باشه برام. من و بانو هم خوب هستیم و روزهایی که همدیگه رو میبینیم با خوشی و خاطرات خوبی برای همدیگه می سازیم. هر چند که ایشون به عشق و دوست داشتن من شک دارند. ولی من که خودم میدونم دوستشون دارم. نمیدونم چرا فکر میکنن من کمتر دوستشون دارم. ازمون استخدامی دبیری شون هم قبول نشدن. هر چند که نخونده بودن. ان شا الله سال بعد دکتری بخونن.

629...
ما را در سایت 629 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : a-man-esf بازدید : 147 تاريخ : يکشنبه 26 تير 1401 ساعت: 3:02