708

ساخت وبلاگ

امکانات وب

کلا یه چیزی خیلی جالبه. اینکه ما مردم ایران دوست داریم از زندگی دیگران با خبر بشیم ببینیم بقیه چیکار میکنن. متاسفانه خیلی این کار زشته. هم توی خانواده م دیدم و هم توی دوستای نزدیکم. مثلا دوست نزدیکم تا بهش زنگ میزنم(دوست یزدیم) دوست داره توی زندگی من سرک بکشه. بپرسه داستان خانم میم به کجا رسید. ماشین چی ثبت نام کردم. پولهام رو کجا سرمایه گذاری میکنم. خب این درست نیست. یاد بگیریم تا وقتی طرف خودش در مورد زندگی شخصی ش صحبتی نکرده ما هم حرفی نزنیم.

خانم میم و خانواده ش بحث مهریه و شروط بنده رو قبول نکردند و داستان ما متاسفانه به آخر خط خودش رسید. دیشب هم با پدرو  مادرم صحبت کردم برای اخرین بار و گفتن به بهم که بیخیال دختر خانم بشم تا برام یک دختر بهتر پیدا کنن! بهم گفتن اگه خودت دوسش داری تنها برو ولی ما نمیاییم دنبالت!

دختر خانم می گفت دلم راضی نمیشه مهریه پایین بگیرم. دو  سال هم شهر محل کارم نمیاد برای زندگی. سرویس طلا میخاند. عروسی میخاد. میگفت خونه اصفهان رهن کن برام. جهیزیه هم کم میدن. 

خانم میم به من گفتن دروغگو. گفتن بچه زرنگ. گفتن تا نباشه از این خانواده ها. بهم گفتن من دوستت داشتم ولی تو من رو دوست نداشتی. گفت من هر کاری برات کردم ولی تو کاری برام نکردی.

حدود یک میلیون و دویست هزارتومن هزینه کردم. 600 تومن انگشتر خریدم و 500 تومن هزینه مشاوره. اخرش هم هیچی. با این اوصاف خانواده به احتمال زیاد تا اخر عمر مجرد باقی میمونم. با این خانواده من نمیتونم دختر بگیرم. ناراحتم. من همه سعی م رو کردم ولی خانواده م همراهیم نکردن. شاید اگه خانم میم از خواسته هاشون کوتاه میومدن به خاطر من راهی پیدا میشد. ولی اونها هم کوتاه نمیاند. داستان ما به اخر خط خودش رسید. این غمناکه...

629...
ما را در سایت 629 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : a-man-esf بازدید : 127 تاريخ : جمعه 29 فروردين 1399 ساعت: 19:48