710

ساخت وبلاگ

امکانات وب

امشب سرم درد میکنه. دپرس هستم. به خاطر بیمارستان. ب خاطر اینکه چشمام رو درویش نمیکنم. همش حسرتهای الکی میخورم. همش خودخوری میکنم. 
خانمه محجبه و چادری و بسیار خوشکل. واقعا خوشکل. نگاهش کردم حسرت خوردم. با شوهرش پیش هم نشسته بودن. یه شوهر زشت داشت! کچل. ولی شوهرش پژو پارس داشت. وقتی بهش فکر میکنم اعصابم خورد میشه. اینکه من با مدرک دکترا و با داشتن ماشین و کار و سربازیه رفته همچین دخترایی گیرم نیومد. همه چی درس نیست. اتفاقا درس بدبختیه. هر کسی درس خوند بدبخت شد! طرف هیچی نداره ولی کار داشته الان یک زن خوشکل و محجبه هم گیرش اومده و کلی هم داره از زندگی ش لذت میبره. خونه و ماشین هم داره. حالا من چی؟ رفتم درس خوندم کوفت هم ندارم. سن ازدواجم هم گذشت. در آستانه ۳۱ سالگی هستم. کاش می مردم راحت میشدم می رفت...
به خاطر اینکه خدا یک پدر و مادر خوب بهم نداد. به خاطر اینکه توی یک دهات نشستیم که یک دونه دختر هم نداره و حتی چشمون به یک دختر هم نمیاد چه برسه به اینکه بخام دختر خوشکل انتخاب کنم. من سخت پسند شدم متاسفانه. حس میکنم زن خوشکل میخام فقط. و این به خاطر بالا رفتن سنم هستش. البته که من هیچ امیدی دیگه ب زن گرفتن ندارم.
دلم میخاد یک ماه بگیرم بخابم. خسته م. دلم مسافرت میخاد. خسته روحی هستم.

629...
ما را در سایت 629 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : a-man-esf بازدید : 134 تاريخ : جمعه 29 فروردين 1399 ساعت: 19:48