681

ساخت وبلاگ

امکانات وب

اینکه توی دلم هم شوق پیاده روی اربعین هم نباشه خیلی بده. معلومه قلبم سیاهه. ولی من دوست دارم کربلا رو کاروانی برم. یا غیر از ایام اربعین. یا مثلا سفر عمره رو بیشتر از کربلا دوست دارم. به نظرم معنویت سفر عمره برام بیشتر بود. هر چند که همکارم امسال رفت و به من گفت بیا و من بهش گفتم نمیتونم کلاس دارم و از این حرفها. ولی ان شا الله سال بعد به احتمال زیاد خواهم رفت. خانم میم هم امروز با پدرو مادرشون راهی کربلا شدند و از بنده حلالیت طلبیدن منم بهشون گفتم التماس دعا.

درسهای این ترم سنگینه. همش ارائه داریم و ژورنال کلاب و کارگاه و اینها. ارائه ها همش انگلیسی هستش. فکر کنم دو واحد هم باید تدریس کنم. تدریس رو خیلی دوست دارم و فکر کنم قدرت پرزنتم هم بالاست. ولی خب نمیدونم بتونم با این شرایط کاری یا خیر.

الان تنها دغدغه مسخره این روزهای من نمره زبان هستش که ندارم و باید تا سال بعد این موقع ها بیارم نمره ش رو. تابستون که شرکت کردم دو نمره کم اورد و شدم 48. دیروز دوباره شرکت کردم و گند زدم به امتحان. ریدینگ هاش سخت بود و خراب کردم. نمیدونم این زبان رو باید چیکار کنم. این سری بد هم نخونده بودم. ولی نمره نمیارم فکر کنم. دوباره باید آذر ماه شرکت کنم. اگه نمره زبان نیارم فکر کنم از دانشگاه اخراجم کنند. واقعا نمیدونم باید چی کار کرد. اینکه چرا انقدر زبانم در حدی نیست که بتونم یک 50 بیارم. در حالی که امسال نمره ش رو کردند شصت. بالاخره انقدر امتحان میارم تا نمره بیارم. توی فکر شرکت کردن توی ازمون msrt هم هستم. یا خرید جزوه. 

بلوپرینت پایان نامه م هم هنوز ننوشتم. اونم باید تا اخر ترم بنویسم. کرمان که میام ارامشم بیشتره. خوابگاه جدید رو دوست دارم. اصلا داخل شهر کرمان این دو هفته نرفتم. همش داخل دانشگاه بودم. 

میخاستم یه پست در مورد حسرت های معنوی زندگی م بنویسم که این دغدغه های مسخره روزمره نگذاشت. اینجا که هستم خدا رو شکر نمازهام اول وقت هستش. حتی نماز صبح هام ب لطف دکتر میثم. نماز مغربها رو مسجد دانشگاه میرم. 

آخر این رابطه با خانم م هم نمیدونم چی میشه. شاید بلاکم کرد و رفت. چون اون صبر نمیکنه برام یک سال. فکر کنم اخرش همین باشه.

629...
ما را در سایت 629 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : a-man-esf بازدید : 132 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 16:27