هر کسی که من دیدم رفته کربلا و اومده روحیه ش عالی شده. چه کار کنیم ما که کربلا نرفتیم روحیه مون مثل اینها مهربون و عالی بشه؟!
حس می کنم اونهایی که از کربلا برگشتن خیلی مهربون تر شدند.گویا پیاده روی و زیارت خیلی روشون تاثیر گذاشته. امروز به این فکر میکردم که اگر آدمی واقعا بنده خدا باشه و معصیت خدای رحمن رو نکنه میتونه حالش شبیه همین کربلایی ها باشه که اومدن.
شبها فیلم حضرت یوسف رو می بینم. خیلی روی من تاثیر داشته. ولی هیچ پیامبری به نظر بنده داستان زندگی ش عجیب تر از داستان حضرت موسی نیست. حضرت موسی داستان عجیبی داشته. یکی از پیامبران عجیبی بوده(از تولد تا مرگ)
خدا هم خیلی عنایت بهشون داشتن. بیشتر از پیامبران دیگه. جای جای زندگی حضرت موسی درسه.مخصوصا برای زمان ما که مقابل امریکا ایستادیم.
مشغول دانشگاه و بیمارستانم. الانم خونه هستم و بیمارستان. خانم میم و مادرشون هم کربلا رفته بودند پیاده روی. خیلی میترسم. تا الانم بهم مهلت دادن. هم مادرم مخالفه و هم الان توی ترم و دانشگاهه. میترسم ایشون هم برند. خدایا کمکم کن. خدایا دل مادرم نرم کن واون چیزی که صلاحه نصیبم بشه. واقعا حیفه که این دختر هم بخواد بره.خدای رحمن کمکمکن.
از یه طرف هم افکار ناامید کننده میاند سراغم. اینکه شاید نتونم هیچوقت ازدواج کنم. ترس وجودم رو میگیره و حالم رو بد میکنه و انگیره رو ازم میگیره. سعی میکنم با این افکار مبارزه کنم و خودم رو آروم کنم.
629...برچسب : نویسنده : a-man-esf بازدید : 126