685

ساخت وبلاگ

امکانات وب

باز زبان نمره نیاوردم. باز شدم ۴۸. همون نمره مرداد ماه رو دوباره آوردم. البته مرداد ماه هیچی نخونده بودم و ازمون اسون بود شدم ۴۸.این ازمون مهر خیلی سخت بود و خونده بودم باز همین نمره رو آوردم. این ششمین آزمون من بود. شده یک کابوس برام این زبان. آزمونش خیلی سخته وگرنه نمره می اوردم. اونهایی هم که معمولا نمره زبان میارند یا کلای زبان رفتن از بچگی یا زبانشون از بیس قوی بوده‌.

بعد دو سال دغدغه م از ازدواج رسیده ب نمره زبان! هیچوقت فکر نمیکردم توی این مورد گیر کنم. واقعا داستانی شده. اگر نمره زبان تا سال دیگه نیارم دانشگاه اخراجم میکنه‌. کاش این بار از روی دوشم برداشته میشد. کاش نمره می اوردم. واقعا فشار زیادی رو دارم تحمل میکنم. 

فشار نمره زبان. ارائه های کلاس که همه انگلیسی هستند. ژورنال کلاب. شرکت توی کارگاه. اعتبار بخشی بیمارستان. همه اینها فشار رو روی من زیاد کرده. 

پارسال تا الان خیلی از موهای سرم سپید شدن. هر کسی من رو یک سال تا حالا ندیده باشه و الان دیده باشه به راحتی متوجه میشه که چقدر موهام سفید شده. همش از فشار و اضطراب های دکترا بوده. نمیدونم تحمل این همه سختی و فشار آیا در آینده جواب میده یا فایده ای داره؟! الله اعلم...

همه این فشارها یک طرف داستان خانم میم هم یک طرف. قرار بود بعد از صفر یک تلاش دیگه ای کنم. ولی مادرم جواب سر بالا می دند و بله و نه میکنن. میگند مادر دختر خانم خوب نیست و اینکه چیزی ندارند از نظر مالی و فردا همش پول میخاند ازت... برای همین میگند نه.

با مادر دختر خانم صحبت کردم و شرایم رو از نظر کاری و درسی توضیح دادم و تا عید ازشون وقت خواستم ک قبول نکردند. گفتند چه تضیمنی هست؟ گفتم هر چی خواست خدا باشه که قبول نکردند. 

خود دختر خانم دختر خوبی هستند. من تایید میکنم خود دختر خانم رو. شرایط سختی دارم. با توجه ب شلوغی کار و استرس های درسم دیگه ازدواج برام اولویت و دغدغه نیست. مرد همسایه مون هفته پیش گفت چرا ازدواج نمیکنی. دختری ک خودت میخای برو جلو نه دختری ک مادرت میخاد. اشنا برو و غریبه نرو. گفت با مادرت صحبت میکنم. فکر کنم یادش رفته صحبت کنه....

از این همه فشارهای روحی و خستگی روانی دوست دارم به یک خوابی عمیق برم و دیگه بیدار نشم...


 

629...
ما را در سایت 629 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : a-man-esf بازدید : 134 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 16:27