688

ساخت وبلاگ

امکانات وب

چه روزهای شلوغی رو دارم می گذرونم. روزهایی که تا هفته دیگه باید چهارتا ارائه کلاسی بدم. یک ژورنال کلاب دادم و سه تا هم کارگاه باید شرکت کنم. این لاگ بوگ دکتری هم مساله ای. گویا تا دفاع پایان نامه باید 40 امتیاز کشب کنیم تا اجازه دفاع بدند. ولی بچه ها میگن اگه امتیاز هم جمع نشد مشکلی ایجاد نمیکنن و معمولا اجازه دفاع رو می دن.

تنها دغدغه م و استرسم همین نمره زبان هستش.الانم دارم میخونم. این بار جدی تر از دفعه قبل. باید سطح لغاتم رو بالاتر ببرم. حدود سه هفته نمیتونم برم خونه. الان حدود 12 روز هستش که دانشگاه هستم. برای همین کارگاه های اجباری مجبور شدم بمونم. این ماه آبان و آذر که تموم بشه دیگه خدا رو شکر کلاس هامون تموم میشه و از نظر کلاس و هر هفته اومدن راحت میشیم. بعدش باید برای ترم چهار پروپوزالم رو بنویسم. موضوع انتخاب کردم ولی خب هنوز بلو پریینتش ننوشتم.

هفته پیش زورنال کلاب ارائه دادم. چهارتا از اساتید هم اومده بودن ژرونال کلابم. خوب ارائه دادم ولی مدر گروهمون دو تا ایراد ازم گرفت. یکم خیلی با من حال نمیکنه. توی اینستا که منو فالو نمیکنه. بچه های دیگه هم بیشتر تحویل میگیره. الانم گفته هفته بعد بریم پیشش امتیاز لاگ بوگ مون رو حساب کنه. اخه بگو ما چیکار کردیم توی این یک سال که بخایم امتیاز داشته باشیم.

حالا توی این شلوغی از نیمه دوم آذر ماه هم اعتبار بخشی مرکزمون شروع میشه و من توی اوج کار بیمارستان اومدم دانشگاه. هر چند که دو هفته اول آذر ماه رو به این کار اختصاص دادم که ان شا الله برم. 

من با خانم میم در ارتباطم. دو هفته پیش که خواستم بیام کرمان خانم میم و مادرشون اومده بودن ترمینال بدرقه م و منو ببیننن. خیلی سوپرایز و خوشحال شدم. حدود چند ساعت با هم حرف زدیم. خانم میم و مادرشون خیلی منو دوست دارند و میخاند.این کاملا مشخصه. خانم دختر خوبی هستش هر چند که عالی نیستش. از طریق تلگرام و تلفنی در ارتباط هستیم و مادرش هم اینو میدونه. حتی پدرش. میدونم کار درستی نیست ولی نمیدونم چرا ارتباط داریم. از مامانم می ترسم. یکم مخالفند. ولی من از خانم میم  و مادرشون تا عید فرصت خواستم اون ها هم قبول کردند. اگه تا عید کاری نکنم اون ها میرند. دردناکه. امیدوارم بتونم مامانم رو راضی کنم. دختر خوبیه. داره برای کنکور میخونه. روزی ده ساعت هم درس میخونه. از نظر روحی و راونی سالمه. دختر خیلی مذهبی نیستش ولی خب مقیده به یک سری چیزها. ارزش هایی داره برای خودش. منو دوستم دارم. خیلی هم دوستم داره. میخام مادرم متقاعد کنم همین دختر رو برام بگیره. ان شا الله که خیره.

629...
ما را در سایت 629 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : a-man-esf بازدید : 129 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 16:27